می توان زیبا زیست… نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم، نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب! لحظه ها می گذرند گرم باشیم پر از فکر و امید… عشق باشیم و سراسر خورشید…
و چقــــــدر دیر می فهمیم که زندگــــــی همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم…
اگر توانم باشد که یک دل را از شکستن باز دارم به بیهودگی زندگی نخواهم کرد اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم یا دردی را تسکین بخشم یا انسانی تنها را یاری کنم که دیگر بار بسوی شادی باز گردد به عبث زندگی نخواهم کرد
به آن هایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست شما بگویید،حتی اگر نشنوند……
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه در خویش شکستیم صدایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
برادر عزیزم دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست مرا شاد می کند و لبخند را به دنیایم هدیه می کند حتی این روزها گاهی پرواز می کنم من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …
سخنی با عزیزانم:
مادر عزیزم ومهربانتریم که هر چه آموخته ام ، تو اولین معلم و بهترین استادم بودی وهستی...
پدرعزیز و مهربانم،جانم فدای نگاه پر از مهرت که هرچه دارم از دعای خیر توست...
دختر عزیزتر از جانم...
پسر عزیزتر از جانم...
همسر مهربانم و همیشه همراهم...
این وبلاگ یادگاری است از من تا اگر روزی نبودم؛ مرور بخشی از لحظات عمرم شادی بخش لحظات عمرتان باشد.شروع وبلاگ 1393/10/13